الثلاثاء، 30 أبريل 2019

نويل عبد الأحد وترجمة رباعيات الخيام 


مجلة كلية الآداب: سلسلة الأدب وعلوم اللغة/ جامعة القاهرة، صص 161- 180، المجلد 78، العدد 6، يوليو 2018 والبحث باللغة الفارسية (نويل عبد الأحد وترجمه رباعيات خيام)


ملخص البحث
   يعدُّ نويل عبد الأحد( 1939- 2007م) أحد الأدباء والمثقفين والمترجمين الأردنيين الذين عملوا على ترجمة مختارات من رباعيات عمر الخيام إلى اللغة العربية؛ فقد كان الشخصية الأردنية الثالثة من حيث الترتيب التاريخي بعد شاعر الأردن الكبير: مصطفى وهبي التل الملقب بـ "عرار" وعيسى الناعوري اللذين اهتما بالخيام وترجما مختارات من رباعياته؛ إذْ عمد في عام 1958م إلى ترجمة خمس وسبعين رباعية من اللغة الانجليزية إلى العربية، اعتماداً على ترجمة الشاعر الانجليزي ادوارد فيتزجرالد المشهورة، ومن ثم طباعتها وتقديمها للقراء العرب في العام نفسه، ولذلك فقد خصص الباحث هذه المقالة لمحاولة تسليط الضوء على شخصية نويل عبد الأحد وآثاره، وجهوده في ترجمة رباعيات عمر الخيام، التي غفل عنها الدارسون والباحثون حتى الآن في اللغة الفارسية؛ على أمل أن تثير هذه المقالة همم المهتمين بدراسة وتحليل ترجمات رباعيات الخيام في العالم العربي.
  
الکلمات المفتاحية:عمر الخيام، نويل عبد الأحد، ادوارد فيتزجرالد، الرباعيات، الترجمات العربية.
    
چکیده      
       نویل عبد الأحد (2007– 1939م) يكى از اديبان، فرهیختگان ومترجمان اردنى است كه به ترجمه گزیده ای از رباعیات خیام پرداختند. وی از لحاظ تاريخى سومين شخصيت اردنى بعد از شاعر بزرگ اردن مصطفى وهبى التل ملقب بـ "عرار" وعیسی الناعوری است كه به ادبيات شيرين فارسى توجه واهتمام مى ­ورزيد. او درسال 1958م گزیده ای از رباعیات خیام را که در بردارنده هفتاد وپنج رباعی است از زبان انگلیسی واز روی ترجمه مشهور ادوارد فیتزجرالد به زبان عربی برگرداند وآن را روانه بازار نشر كرده ودر دسترسی عرب زبانان قرار داده است.
        باری پژوهنده در اين مقاله به بحث وبررسی شخصیت نويل عبد الأحد، آثار او وترجمه رباعیات وی پرداخته، وسعی کرده است تا ترجمه وى وتلاش هاى او را در اين زمينه تحت الشعاع قرار دهد؛ زیرا که تا اكنون در اين زمينه تأمل وپژوهشى در زبان فارسى صورت نگرفته ومتأسفانه تا حالا از اين موضوع تغافل مانده؛ از اين جهت به تلاش پژوهشگران وخیام شناسانی كه به تحقیق وبررسی رباعیات خیام وترجمه های آن پرداخته اند، اميد مى بنديم وانتظار آن مى رود كه اين موضوع هرچه بيشتر مورد استفاده علاقه مندان ومحققان وپژوهندگان قرار بگيرد.


واژگان کلیدی: عمر خیام، نویل عبد الأحد، ادوارد فیتزجرالد، رباعيات، ترجمه رباعیات.

  
در آمد
        نویل عبد الأحد از ادیبان وفرهیختگان ومترجمان اردنى است که به ترجمه رباعیات عمر خیام (526- 439ه) دست زده اند، وتوانستند گزیده ای از این رباعیات را به زبان عربی ترجمه کنند، گرچه این مترجمان در انتخاب گزیده ای که به زبان عربی برگرداندند، احساس وذوق خویش را به معرض نمایش گذاشتند؛ اما نویل عبد الأحد نتوانست احساس وذوق خود را در گزینش رباعیات خیام ارایه کند، وی سهم ونقشی در اختیار گزیده ای از رباعیات خیام نداشت؛ زیرا او این مأموریت را به ادوارد فیتزجرالد( 1809-1883م) واگذار کرد وبه ترجمه وی (چاپ اول،1859م) که در برگیرنده هفتاد وپنج رباعی است روی آورد وآن را به زبان عربی ترجمه کرده ودر دسترسی عرب زبانان قرار داده است.
    خلاصه سخن این است که او مسأله گزینش این رباعیات را به ادوارد فیتزجرالد واگذار کرده است وچنین به نظر می رسد که وی به این ترجمه علاقه ویژه ای داشت. این علاقه وشیفتگی عبد الأحد را بر آن داشت که ترجمه مذکور را از نخستین رباعی تا واپسین آنها به زبان عربی برگرداند؛(نويل عبد الأحد، 1958) بنابرین نويل عبد الأحد به خدمت زبان وادبيات فارسی کمر همت بست تا این که توانست گزیده ای از رباعیات خیام را که در بردارنده هفتاد وپنج رباعی است از زبان انگلیسی واز روی ترجمه مشهور منظوم ادوارد فیتزجرالد به زبان عربی برگرداند. وی به این وسیله نام خویش را در لیست اردنیانی که به رباعیات خیام توجه داشتند وخدمات ارزشمند وبه یاد ماندنی به رشته تحریر در آوردند، ثبت کند وتا حد زیادی نيز در اين تلاش ها موفق بود.
  
 زندگی نامه نویل عبد الأحد
      در حقیقت زمانى كه اين ترجمه به چاپ رسید، اطلاعاتی زیادی از زندگی نامه نویل عبد الأحد در دست نبود؛ آن پنج خط که روی جلد کتاب نوشته شد(نويل عبد الأحد، 1958) به هیچ درد نمی خورد. خواننده از این پنج خط اطلاعات مفیدی دربارۀ مترجم به دست نمی آورد؛ این اطلاعات به شرح زیر است:
- اسم وی نویل عبد الأحد است.
- در سال (؟) دیده به جهان گشود.
- استعدادهای وی بالاتر از سن وسالش بود واز عصر وروزگار خود سبقت گرفت.
- راه خویش را میان نویسندگان بزرگ باز کرد.
- به نوشتن مقاله در مجله های پرآوازه همچون مجله«الایمان» دمشق نیز می پرداخت.
    شرح زندگی این مترجم که روی ترجمه خویش ثبت شد، این گونه به پایان می رسد؛ در حالی که فایده ای چندانی برای خواننده ندارد وبهتر بود که چنین شرح حال نوشته نمی شد؛ زیرا چنین ارایه اطلاعاتی از زندگی یک نویسنده یا مترجم وبر آثارش نوشته شده باشد، علاوه بر این که به خواننده هیچ سود وفایده نمی رساند واطلاعات چندانی در اختیار وی نمی گذارد؛ نمی تواند آن گونه که شایسته مترجم، وی را در محافل ادبی وفرهنگی معرفی کند؛ بلکه به شخصیت وی ضرر وآسیب می رساند. هر چند چنین توصیفی از زندگی این نویسنده ومترجم بسیار شگفت انگیز وعجیب به نظر می رسد.
       روی هم رفته، از اسم این ادیب چنین بر می آید که وی مسیحی الأصل است، همچنین از اطلاعاتی که در دست داریم چنین به نظر می رسد که او به زبان های عربی، انگلیسی وفرانسوی مسلط بود؛ زیرا این مترجم برخی آثار را از زبان انگلیسی وفرانسوی به عربی برگردانده است که به آنها اشاره خواهد شد.
       واقعیت این است که پژوهنده ومحقق در تابعیت این ادیب شک وتردید داشته ومسأله ای که پژوهنده ومحقق را در دایره ای شک وتردید افکنده؛ این است که چیزی دربارۀ شرح زندگی این مترجم در دست نداشتیم. نیز وی در محافل ادبی معروف ومشهور نبود، همچنین اسم وی در کتاب عیسی الناعوری:"الحرکة الشعرية في الضفة الشرقية من المملكة الأردنية الهاشمية» که به عنوان شرح زندگی نامه های ادیبان وفرهیختگان اردنی است، وجود ندارد.
       دکتر یوسف بکار به این موضوع پرداخت واشاره کرد که نویل عبد الأحد یکی از فرهیختگان اردنی است که رباعیات عمر خیام را ترجمه کردند، او را به عنوان سومین شخصیت اردنی از لحاظ ترتیب تاریخی بعد از شاعر بزرگ اردن مصطفی وهبی التل ملقب بـ"عرار" وعیسی الناعوری ذکر نمود، همچنین وی در کتاب (النقد الأدبي) که در سال 1995م به چاپ رسید، چنین لب به سخن گشود که این ادیب اهل اردن است؛ او دربارۀ تیسیر سبول که گزیده ای از رباعیات خیام را در سال 1973 به زبان عربی برگرداند( بسام ربابعه، 2007)، این طور نوشت:"وی چهارمین مترجم اردنی است بعد از مصطفی وهبی التل (تاریخ ترجمه: 1922م) عیسی الناعوری (1954م) ونویل عبد الأحد (1958م) است که ترجمه گزیده ای از رباعیات خیام را بر عهده داشتند".( یوسف بکار، 1995، ص 171)
     شایان ذکر است که دکتر یوسف بکار اظهارات دیگری دربارۀ تابعیت نویل عبد الأحد داشت، وی ترجمه عبد الأحد را در کتاب خود"الترجمات العربیة لرباعیات الخیام" که در سال 1988 به چاپ رسید به عنوان ترجمه شمارۀ ده مورد بحث وبررسی قرار داده وچنین نوشته است:"علی رغم این که اسم وی در "معجم المؤلفین السوریین فی القرن العشرین" ذکر نشده است، وضمن تأکید بر این که او از نویسندگان مجله«الایمان» دمشق است وشادروان شفیق جبری نیز مقدمه ای برای ترجمه وی به رشته تحریر در آورده است، هنوز عقیده دارم که وی اهل سوریه است".( یوسف بکار، 1988م، ص 309) همچنین شایان ذکر است که برخی صاحب نظران فارسی زبان هنوز اعتقاد دارند که نویل عبد الأحد أهل سوریه است. (http://rasekhoon.net/article/show/214694/%D8%AE%D9%8A%D9%91%D8%A7%D9%85%20%D9%BE%DA%98%D9%88%D9%87%D9%8A%20%D8%A8%D8%A7%20%D8%AA%DA%A9%D9%8A%D9%87%20%D8%A8%D8%B1%20%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86%20%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%B5%D8%B1%20%D8%B9%D8%B1%D8%A8/(

       در هر حال پژوهنده کنونی چنین اعتقاد دارد که نویل عبد الأحد تابعیت اردن داشته ومدتی طولانی از عمر وی را در اردن گزارنده؛ البته شواهد وقراین بر این مسأله صحت می گزارد، زیرا وی مدتی دراز از زندگی خود را در اردن گزارنده ودر عمان پایتخت اردن اقامت گزیده، به تجارت اشتغال داشته وچند کتاب به چاپ رسانده است. همچنین از جمله آن اهدای یکی از  کتاب هایش به یعقوب العودات یکی از ادیبان اردنی است که در تاریخ 24/6/1962م  ودر عمان پایتخت اردن صورت گرفت. البته این کتاب هنوز در دسترسی است وبا شمارۀ (29444) کتابخانه دانشگاه اردن موجود است؛ این عقیده را که وی تابعیت اردنی داشت، تقویت می کند؛ اما به این معنی نیست که او اصالهً اردنی است، بلکه وی فلسطینی تبار است؛ لذا پژوهنده ترجمه این ادیب را به عنوان یکی از ترجمه های اردنیان وتلاش های آنان در قلمرو رباعیات خیام می گزارد وبه بحث وبررسی تلاش های وی در این زمینه می پردازد.
     در حقیقت مسأله ای که لازم می دانم در اینجا متذکر شوم این است که پژوهنده در پایان نامه خود که به عنوان:" خیام در ادبیات معاصر اردن: با تکیه بر آثار شاعر بزرگ اردن"عرار" در آمده ودر سال 2004م در دانشگاه تهران صورت گرفته، به ترجمه نویل عبد الأحد اشاره کرد واز خدمات وتلاش های وی در زمینه ترجمه رباعیات خیام به زبان عربی قدردانی نمود واو را به عنوان یکی از مترجمان اردنی به شمار اورد.(بسام ربابعه، 2004)
    هم اکنون ( سال 2018م) وپس از جستجوی در شبکه جهانی "اینترنت" اطلاعات جدیدی دربارۀ زندگی نویل عبد الأحد به دست ما رسیده. گرچه این اطلاعات مختصر است؛ لیکن برای موضوع مورد بحث وبررسی ما مفید است؛ علی الخصوص آن چند مقاله ای است که پس از وفات او ودربارۀ زندگی وآثار وی به رشته نگارش در آمده است. بی فایده نیست اینجا به مهمترین مراحل زندگی این مترجم اشاره گردد:
       نویل عبد الأحد سال 1939م در شهر"بیت لحم" که امروز در فلسطین اشغالی قرار دارد پا به عرصه وجود گذاشت، تحصيلات مقدماتی اش را در زادگاه خويش به پايان رساند؛ سپس مرحله آموزش دبيری را در دانشکدۀ "تراسانطا" در همان شهر با موفقيت گذراند ودر سال 1956م مدرک ديپلم را به آرمغان آورد. او در سال 1959 به دستيابی به مدرک لیسانس از گروه ادبیات انگلیسی وترجمه دانشگاه لندن موفق گرديد. این ادیب مدت طولانی از زندگی خود را  در اردن گزارنده ودر تجارت اشتغال داشته است. وی در سال 1993 به ایالات متحده مهاجرت کرده ودر شهر"فینکس" آریزونا ماند وآنجا فعالیت های مختلف داشت تا این که در سال 2007م وبعد از شصت وهشت سال دیده از این جهان فروبست، جسد وی به پایتخت اردن منتقل شد وبه خاک سپرده شده است.( http://www.aljaredah.com/paper.php?source=akbar&mlf=interpage&sid=15951) شایان ذکر است که نویل عبد الأحد تا پایان عمر تنها زندگی می کرد وازدواج نکرد ومجرد بود.

آثار نویل عبد الأحد
      همان گونه که اشاره شد اطلاعات زیادی از زندگی وآثار این ادیب در دست نداریم؛ لیکن از اطلاعاتی که هست، چنین به نظر می رسد که وی به ادبیات وترجمه اهتمام می ورزید وبه زبان های عربی، انگلیسی وفرانسوی تسلط کامل داشته؛ زیرا او آثار مختلف را از این زبان ها ترجمه کرد. وی رباعیات خیام را که ادوارد فیتزجرالد به انگلیسی ترجمه کرده بود به زبان عربی برگرداند. این اثر یکی از مهمترین آثار نویل عبد الأحد است. دومین اثر از آثار این ادیب ترجمه کتاب مشهور"پیامبر" اثر نویسنده پرآوازه جبران خلیل جبران از زبان انگلیزی  به زبان عربی است. همچنین این ادیب دیوان شعر خانم کولیت سهیل خوری را موسوم بـ "عشرون عاماً" ترجمه کرد. خانم خوری دیوان شعر خویش را به زبان فرانسوی به رشته نظم در آورد؛ در حالی که عبد الأحد این دیوان را با اسلوبی سلس وروان ودلپذیر وبا کسب اجازه از نویسندۀ آن به زبان عربی برگرداند. (http://www.aljaredah.com/paper.php?source=akbar&mlf=interpage&sid=15951) روی هم رفته اینجا به مهمترین آثار نویل عبد الأحد اشاره می گردد:
-       ترجمه رباعیات الخیام، که در سال 1958 در دمشق به چاپ رسیده است.
-       ترجمه مجموعه از اشعار "البابا یوحنا الشاعر" که در عمان پایتخت اردن سال 1981  به چاپ رسیده است.
-       ترجمه کتاب "پیامبر" اثر جبران خلیل جبران از انگلیسی به زبان عربی است ودر سال1993 در عمان به چاپ رسید.
-       ترجمه رمان" ذیل الیاسمین" اثر الفرد اسعد که در ایالات متحده به چاپ رسیده است.
-       ترجمه "کشف النقاب عن لغز الحياة والموت" اثر سیلفی دانیا بیدو که در عمان پایتخت اردن سال 2004 به چاپ رسیده است.
-         ترجمه رمان "الرقص مع البوم" اثر غاده السمان به زبان انگلیسی است.
        درخور ذکر است که نویل عبد الأحد از مرحله جوانی به ترجمه با روحیه خستگی ناپذیر روی آورد وگزیده های گوناگون از شاعران انگلیسی زبان به عربی برگرداند ودر مجله های همچون: "المجله"،"الأدیب" و"الثقافة" و"الضاد" منتشر مى كرد. به همین خاطر چه بسا وی آثار دیگری داشته باشد؛ علی رغم این که پژوهنده ومحقق از هیچ بحث وتحقیقی دربارۀ زندگی وآثار این ادیب دریغ نکرده؛ اما اثر دیگری از وی به دست نرسیده است؛ لذا پژوهنده به این مسأله اشاره می کند وبه آثاری که ذکر شده اکتفا مى گردد.

ترجمه رباعيات خيام
    بدون شک، تــوجه واهتمام عرب ها به خيام ورباعيات وى كمتر از عنايت انگليسى زبانان نيست؛ ترجمه هاى عربى رباعيات خيام به بيش از 80 ترجمه رسيده وشهرت خيام ورباعيات وى در جهان عرب نمايان است. امروز عرب ها اعم از: روشنفكران، فرهيختگان، اديبان، شاعران ومردم عوام با خيام ورباعيات وى آشنا هستند. پژوهنده به بحث وبررسى ترجمه های عربی از رباعیات خیام در مقاله اي جدا پرداخت وبه همین خاطر از بحث وبررسی این موضوع خودداری می ورزد. ( http://wwwdrrababah.blogspot.com/2010/12/blog-post_543.html)

        نويل عبد الأحد بیرق خدمت به زبان وادبیات فارسی را بر افراشت وتوانست اسم خود را به وسیله ترجمه رباعیات خیام که ادوارد فیتزجرالد آنها را در سال 1859م به زبان انگلیسی ترجمه کرد وبه چاپ رساند، به یادگار بگذارد. همان گونه که اشاره شد نخستین گام اردنیان در خدمت زبان وادبیات شیرین فارسی در سال 1922 توسط شاعر بزرگ اردن"عرار" صورت گرفته که نخستین ترجمه عربی است ومستقیماً از روی زبان فارسی انجام شده است.( بسام ربابعه، 2004) دومین تلاش در این راستا سال 1954م توسط ادیب فرهیخته اردن عیسی الناعوری انجام شده است،( بسام ربابعه، 2013) اما سومین تلاش اردنیان ترجمه ای است که در سال 1958م صورت گرفته وبه بررسی وتحلیل تلاش های صاحب آن در این زمینه می پردازیم.
       اگرچه فاصله میان نخستین گام اردنیان ودومین آنها- همانگونه که روشن است- طولانی ودر حدود سی ودو سال است؛ اما فاصله میان دومین اهتمام اردنیان به زبان وادبیات فارسی وسومین آنها بیش از چهار سال نیست؛ زیرا  نویل عبد الأحد در سال 1958م به ترجمه رباعیات خیام از روی ترجمه منظوم فیتزجرالد پرداخت وآنها را به زبان عربی برگرداند وبه صورت منثور در آورد. او برخی از ترجمه خود را در مجله "الایمان" که در پایتخت سوریه به چاپ می رسید، منتشر می کرد؛ سپس این ترجمه را به صورت کتاب در همان سال با مقدمه ای شفیق جبری که ریاست دانشکده ی ادبیات دانشگاه سوریه را بر عهده داشت وعضو فرهنگستان دمشق بود در آورد.( هانی الخیر، 1982، ص 85)
     شفیق جبری ترجمه نویل عبد الأحد را با مقدمه ای که از شش صفحه تشکیل می گردد به خوانندگان عرب زبان تقدیم نمود. از شواهد وقراین این مقدمه چنین به نظر می آید که تصورها، ذوق ها وبرداشت های شفیق جبری عبارت اند از برداشت هایی که در وهله اول به ذهن خواننده البته بدون تعمق وتحلیل تداعی می شوند. سپس آثار ونشانه های شتابزدگی در این مقدمه آشکار است، این مقدمه از تجزیه وتحلیل وتعمق خالی است واز نظریات نقدی برخوردار نیست، روی هم رفته برداشت ها واحساسات شخصی بود که در ترازوی نقد وانتقاد ادبی ارزش زیادی ندارد.
     به هر حال؛ مسأله مهم در این مقدمه این است که شفیق جبری به فلسفه حکیم نیشابور که مبنی بر غنیمت شمردن لحظه ها وخوش گذرانی بود، اشاره می کند که از این فلسفه به عنوان فلسفه واقع گرایی، سرور وسعادت نه فلسفه اوهام ورویاها نام می برد.( نویل عبد الأحد، 1958، ص 11) سپس به خلاصه فلسفه آفرینش اشاره می کند وانسان برای چه آفریده شده؟ از کجا آمده وبه کجا می رود؟ وی چنین توضیح می دهد که این حقایق از زاویه دید رباعیات ناشناخته اند، تنها حقیقت شناخته شده شراب است، با وجود این دل صاحب رباعیات از ایمان واعتقاد سرشار است. او به ایزد یکتا وبخشایش وآمرزش خداوند امیدوار است.( نویل عبد الأحد، 1958، ص12)
       شایان ذکر است که نویل عبد الأحد در مورد ترجمه خویش سخن نرانده است؛ بلکه به شرح زندگی خیام پرادخت وبه اسم، تاریخ ومکان تولد، لقب شاعر حکیم نیشابور اشاره کرد، واضافه نمود که "خیام ریاضیدان، ستاره شناس، اندیشمند، فیلسوف وشاعری بود که به پست های بالا ومنصب های بزرگی همچون دوستانش نظام الملک وحسن صباح اعتنایی نداشت...."( نویل عبد الأحد، 1958، ص 6) سپس به تقویم ملکشاهی اشاره کرد وبه بیان شهرت جهانی خیام می پرداخته وچنین توضیح داد خیام وشهرتش مدیون شاعر انگلیسی ادوارد فیتزجرالد است که ترجمه رباعیات خیام را به زبان انگلیسی بر عهده داشت وآن را به چاپ رساند، وسبب شد تا این ترجمه در امریکا واروپا وهمچنین جهان عرب گسترش یافته است.
      واضح است که سخنان نویل عبد الأحد در مورد زندگی خیام چیزی تازه ای در بر ندارد؛ بلکه مروری گذرا وشتابزده بر زندگی خیام است. در حالی که مسأله ای که مورد توجه وعنایت عبد الأحد قرار گرفته این است که وی به اهمیت ترجمه فیتزجرالد پرداخت. البته غرض از پرداختن به این مسأله این است که به  ترجمه خویش هم اهمیت چشمگیر ببخشد.
       اگر از مقدمه ای شفیق جبری وشرح زندگی خیام بگذریم ووارد اصل قضیه می شویم؛ همان گونه که اشاره شد نویل عبدالأحد در تلاش های خود برای خدمت به زبان وادبیات فارسی، به ترجمه رباعیات خیام توسط شاعر مشهور ادوارد فیتزجرالد روی آورد، وی نخستین چاپ این ترجمه را که در سال 1859 م صورت گرفته، مطالعه کرد وظاهراً نظرش را به رباعیات خیام وادبیات فارسی جلب نمود تا حدی که علاقه زیادی به این ترجمه پیدا کرد؛ سپس تصمیم گرفت ترجمه ای فیتزجرالد را به زبان عربی برگرداند وبه عرب زبانان به آرمغان بیاورد. لذا او به ترجمه این رباعیات پرداخت تا این که توانسته ترجمه فیتزجرالد به طور کامل وبه زبان منثور، سلس وروان به عرب زبانان تقدیم نماید وتا حدی زیادی در ترجمه خویش از موفقیتی برجسته برخوردار بود.
     درخور ذکر است تلاش هایی که نویل عبد الأحد در خدمت زبان وادب فارسی انجام داد، مستقیماً از زبان فارسی صورت نگرفته است؛ زیرا این مترجم هیچ آشنایی با زبان شیرین فارسی نداشته، بلکه ترجمه وی از زبان انگلیسی واز روی ترجمه فیتزجرالد انجام شده است که در حدود صد سال بعد از رسیدن آن به بازار نشر صورت گرفته؛ زیرا نخستین چاپ ترجمه رباعیات خیام توسط فیتزجرالد در سال 1859م در لندن  انجام شد، در حالی که ترجمه این ادیب اردنی در سال 1958م صورت گرفته است وبا این رباعی آغاز می گردد:
استیقظْ أیُّها الإنسانُ مِنْ رُقادكَ
فقد لاحَ الصباحُ
ها هي أشعةُ الشمسِ
قد أخذت تتسلقُ أعالي الجبال والأبراج.
( نویل عبد الأحد، 1958، ص 17)
كه از روی این رباعی ترجمه شده است:
Awake! for morning in the bowl of night
Has flung the stone that puts the stars to flight:
And Lo! The hunter of the East has canght
The sultans Turret in a noose of  Light.
(بهاء الدين خرمشاهى، 1999، ص 43)
وبا اين رباعی چنین به پایان می رسد:
فإذا ما مررتَ أيها القمرُ المنيرُ
وشاهدتَ الأكوابَ مبعثرةً فوق العشبِ
ابعثْ بنوركَ الوضاحَ لكي ينيرَ قبري
والقِ بكأسٍ من الخمر ليروي ترابي.
( نویل عبد الأحد،1958، ص 54)
كه از اين رباعى ترجمه شده است:
And when the self wıth shınıng foot shall pass
Among the Guests star scatter`d on the Grass,
And in the joyouts Errand reach the spot
Where I made one - turn down an empty Glass!
 (بهاء الدين خرمشاهى، 1999، ص 67)
همچنین می توان به برخی ترجمه های دیگر اشاره کرد که از ضمن آنها ترجمه زیر است:
تضرعتُ للسماء وما علیها من أفلاكٍ
لعلها تُرْشدني إلى المصباح الذي أعدّتْه
لأبنائها التائهين في فلوات الكلامِ
فأجابت: "عقلاً مظلماً"
( نويل عبد الأحد، 1958، ص 55).
که از روی این رباعی ترجمه شده است:
Then to the rolling Heavin itself l cried
Asking "what Lamp had Destiny to quide
Her little children stumbling in the Dark?"
And " A blind understanding!" Heav'n replied.
(بهاء الدين خرمشاهى،1999 ، ص 104)
از شواهد وقراین ترجمه نویل عبد الأحد چنین بر می آید که وی تنها بر نخستین چاپ ترجمه فیتزجرالد تکیه نکرده؛ بلکه از چاپ های دیگر استفاده نموده است؛ اما این ترجمه در برگیرندۀ رباعیاتی است که در این چاپ اثری از آن نمی یابیم وشاهد ما بر این مسأله ترجمه رباعی شماره (36) است که به شرح زیر است:
وذاتَ صباحٍ راقبتُ خزافاً
كان يطرقُ طينَه بين يديه
فسمعتُ لسانَ حاله يُتمْتمُ بصوتٍ حزين:
رفقاً بي!....يا أخي!....رفقاً بي!
( نویل عبد الأحد، 1958، ص 34)
كه اين رباعى در نخستين چاپ فیتزجرالد وجود نداشت. در حالی که در پنجمین چاپ وی دو بار با شماره (36 و37) تکرار شده است:
For ın the market-place, one duske of  day
I watach'd the potter thumping his wet clay:
And with all obliterated Tongue
It murmur'd "Gently, Brother, gently, pray"!
 (بهاء الدين خرمشاهى، 1999، ص 82)

وهمچنین همان رباعى:
   For I remember stopping by the way
To watch a potter thumping his wet clay:
And with its all-obliterated Tongne
It murmur`d –"Gently , Brother , gently, pray!
(بهاء الدين خرمشاهى،1999 ، ص 83)
که از روی این رباعی ترجمه شده است:
دی کوزه گری بدیدم اندر بازار
بر پاره گلی همی زد بسیار
وآن گل به زبان حال با او می گفت:
من همچو تو بوده ام مرا نیکودار.
(بهاء الدين خرمشاهى، 1999، ص 140(
      درخور توجه است که دکتر بکار همان طور که یادآوری شد در کتاب خویش"الترجمات العربية لرباعيات الخيام" كه در سال 1988 به چاپ رسیده، به ترجمه نویل عبد الأحد تحت عنوان ترجمه منثور شمارۀ دهم اشاره کرده وبه بحث وبررسی آن پرداخته، سپس او این رباعی را ذکر نمود وترجمه نویل عبد الأحد را چنین توصیف کرده است:"ترجمه وی منثور است وبه برگرداندن این رباعیات از زبان انگلیسی به صورت پی در پی وپشت سر هم می پردازد وخود را پایبند این مسأله می کند که هر مصراع انگلیسی را به زبان عربی برگرداند. سپس به دیگر مصراع ها می پردازد تا اصل رباعی را که در بر گیرنده چهار مصراع است  تکمیل کند....". (یوسف بکار، 1999، ص 309) دکتر بکار در این کتاب وهمچنین در کتاب "في النقد الأدبي" یادآوری می کند که نویل عبد الأحد از نخستین چاپ ترجمه فیتزجرالد که در لندن سال 1859م صورت گرفته، بهره برده است.( یوسف بکار، 1995، ص 171)
     شایان ذکر است که بعض ناقدان اعتقاد دارند که عبد الأحد به ترجمه بی فاصله رباعیات، از روی نخستین چاپ ترجمه فیتزجرالد وبه صورت پی در پی پرداخته؛ لیکن در حقیقت ترجمه وی چنین نیست؛ زیرا پژوهنده ومحقق ترجمه نویل عبد الأحد ومقایسه آن با ترجمه فیتزجرالد را مورد بحث وبررسی قرار داد وبه این نتیجه رسید كه این مترجم فقط به ترجمه فیتزجرالد تکیه نکرد وتنها از آن استفاده ننمود؛ بلکه از چاپ های دیگر این ترجمه هم کمک می گرفت، تا حدی که به ترجمه برخی رباعیاتی که در نخستین چاپ از ترجمه فیتزجرالد وجود نداشت مانند رباعی شماره (36) پرداخته است.
    همچنین لازم به ذکر است که نویل عبد الأحد رباعی شماره (34) را که در نخستین چاپ ترجمه فیتزجرالد آمده ترجمه نکرده؛ در حالی که همان رباعی در ترجمه عبد الأحد به عنوان ترجمه رباعی شماره (35) در نخستین چاپ آن واین ترجمه به شرح زیر است:
  فدنوتُ من الإبريقِ حتى لامستْ شفتي شفتيه
وسألته أن يفضي إليّ بما يعرفُ من أسرارِ الخلودِ
 فأجاب: اشربْ وتمتعْ ما دمتَ في الحياة
فغداً مثواك الترابُ.
( نویل عبد الأحد، 1958، 33)
كه از روى اين رباعى ترجمه شده است:

Then to the lıp of this poor earthen urn
I lean`d, the secret of my life to learn:
And lip to lip it murmur`d – "while you live,
Drinke!- for, once dead, you never shall return"
بهاء الدين خرمشاهى، 1999، ص 54 و82) )
    خلاصه سخن این است که نمی توان گفت که ترجمه نویل عبد الأحد فقط از روی چاپ اول ترجمه فیتزجرالد وبه صورت کامل وبه شکل مطلق صورت گرفت. هر چند که ترجمه فیتزجرالد دستخوش دیگرگونی وویرایش واقع شده است که این مسأله در چاپ های مختلف انعگاس یافته ومورد توجه محققان وپژوهندگان قرار گرفته است.
      اما دربارۀ مقایسه ومطابقت دادن ترجمه عبد الأحد با ترجمه فیتزجرالد، می توان گفت: "این ترجمه در یک سطح قرار نمی گیرد؛ بلکه متفاوت است: برخی از آنها ترجمه خوبی است، دیگری تحت اللفظی است وقسمتی دیگر کاملاً تحت اللفظى نيست. همچنين مترجم در برخى ترجمه ها دخل وتصرف به عمل انجام داده وگاهی اوقات در برگرداندن بعض الفاظ واصطلاحات دچار توهم شده است".( یوسف بکار، 1986، ص 311) به عنوان مثال می توان ترجمه رباعی زیر را برای  ترجمه خوب که از ترجمه تحت اللفظی دور مانده یاد کرد:
الدهر لاعب شطرنج بيادقه الليل والنهار
والقدر حجارته البشر يلهو بهم كما يشاء
فيحرك هذا ويلقي ذاك
حتى نلتقي جميعاً في صندوق الفناء.
( نویل عبد الأحد، 1958، 40)
كه از روى اين رباعى ترجمه شده است:
Tis all a cheqper-board of Nights ond Days
Where Desting with Men for pieces plays:
Hither and thither moves, and mates, and slays,
And one by one back in the Closet lays.
 همچنین می توان ترجمه زیر را به عنوان ترجمه تحت اللفظی ذکر کرد:
إنّ أصبع الدهر المتحرك كتب ولا يزال يكتب
وحكمه نافذ حازم صارم
ليس في مقدور أحد أن يشطب منه شيئاً
ولا تمحى منه كلمه واحدة، ولو هبطت دموع العالم بأسرها.
( نویل عبد الأحد، 1958، 40)
   که از روى اين رباعى ترجمه شده است:
The Moving Finger writes ;and, having writ
Moves on: nor all the nor Wit
Shall lure it back to cancel half a line,
Nor all thy Tears wash out a Word of it.
     
در حقیقت مسأله ای که لازم می دانم در پایان این مقاله توضیح بدهم این است که غرض از نگارش این مقاله تحت الشعاع قرار دادن شخصیت، آثار وتلاش های نویل عبد الأحد در ترجمه رباعیات خیام است، به این معنی است که هدف آن پرداختن به نقد وبحث وبررسی ترجمه نویل عبد الأحد ومطابقت دادن آن با ترجمه انگلیزی فیتزجرالد نیست؛ زیرا این موضوع را می توان در مقاله ای دیگر مورد بحث وتحلیل قرار داد وهمان طور که توضیح شد نویل عبد الأحد هیچ آشنایی با زبان فارسی نداشت وترجمه وی از روی زبان انگلیزی انجام شده است. علاوه بر این ترجمه فیتزجرالد از دقت برخوردار نبود واز آن به عنوان ترجمه آزاد و"تولد دوباره" یاد می گردد؛ زیرا وی هر دو سه رباعی را باهم ادغام وبه زبان انگلیزی ترجمه می کرد. به این وسیله روشن است که مقایسه ومطابقت دادن ترجمه فیتزجرالد با اصل فارسی آن وتشخیص رباعیاتی که از روی آن ترجمه شده کار آسانی نیست؛ بلکه گاهی محال است؛ زیرا رباعیات خیام از هم دیگر نزدیک هستند ومعانی برخی از  آنها در چند رباعی تکرار می شود.
     بنابرین هر کسی که می خواهد ترجمه عبد الأحد را با ترجمه فیتزجرالد مقایسه کند؛ باید این مسایل را در نظر بگیرد. همچنین نباید انتظار داشته باشیم که ترجمه عبد الأحد با رباعیات خیام در زبان مادری مطابقت دارد؛ گرچه این مسأله می توان در برخی ترجمه ها مشاهده نمود وبرخی ترجمه ها همان طور که دیدیم با اصل فارسی آن نزدیک هستند. اما قطعاً همه آنها این طور نیست.

نتیجه گیری
       بی گمان نتیجه گیری که به دست آمده، این است که این مقاله به بحث وبررسی شخصيت، آثار وترجمه نويل عبد الأحد پرداخته وتلاش های وی را در زمينه ترجمه رباعيات خيام به زبان عربى تشخیص نموده وتحت الشعاع قرار داده است. اگرچه نويل عبد الأحد یکی از مترجمان اردنی است که به خدمت زبان وادبيات فارسی پرداخت وتلاش هایی خوبی در زمینه ترجمه رباعيات خيام انجام داد، اما ترجمه وی مستقیماً از زبان فارسی صورت نگرفته است؛ زیرا او هیچ آشنایی با زبان شیرین فارسی نداشته، لذا به ترجمه منظوم فیتزجرالد که دربردارنده هفتاد وپنج رباعی، روی آورد، وآنها را کاملاً به زبان عربی برگرداند. در پایان توانست نام خویش را در لیست اردنیانی که به ترجمه گزیده های از رباعیات خیام پرداختند وخدمات ارزشمند وبه یاد ماندنی به رشته تحریر در آوردند، ثبت کند وتا حد زیادی نيز در اين تلاش ها از موفقیتی برجسته برخوردار بود.

فهرست منابع ومآخذ
-    بكار، يوسف: الترجمات العربية لرباعيات الخيام: دراسة نقدية، چاپ اول، منشورات مركز الوثائق والدراسات الإنسانية، جامعة قطر، قطر، 1988م.
-.............: في النقد الأدبي: إضاءات وحفريات، چاپ اول، دار المناهل، بيروت، 1995م.
-   التل، مصطفى وهبي التل( عرار)، ترجمه رباعيات عمر الخيام، تقديم ومراجعة عيسى الناعوري، كتابخانه دانشگاه اردن، مجموعه ویژه ای، شمارۀ (891/ 5511 م خ).
_   الحلاق، کاظم: مقاله نویل عبد الأحد وزمن الموتی، به رابط زیر:
_ خرمشاهی، بهاء الدین: رباعيات خيام، با تصحيح، مقدمه و حواشی محمد علی فروغی وقاسم غنی، ويرايش بهاء الدين خرمشاهی، همراه با ترجمه انگليسى فيتزجرالد، چاپ دوم، انتشارات ناهید، تهران، 1378 ه ش( 1999م).
- الخير، هاني: رباعيات الخيام في العربية، چاپ اول، دار اليقظة العربية، 1982م.
_ ربابعه، بسام: "تلاش های عیسی الناعوری در قلمرو خیام شناسی"، مجله الدراسات الشرقية(نسخة) انگاره، ترکیه، صص 169- 186، شماره 36، 2013، که در وبسایت صاحب این مقاله به رابط زیر موجود است:
-..............:خيام در ادبيات معاصر اردن: با تكيه بر آثار شاعر بزرگ اردن " عرار"، پایان نامه دکتری، دانشگاه طهران، 1383هـ ش (2004م).
-............: "خيام در ادبيات معاصر عرب" مجله هستى، طهران، شماره 17، بهار1383ه ش (2004م) که در وبسایت صاحب این مقاله به رابط زیر موجود است:
_..............: "تأثير انديشه هاى خيام بر شاعر اردنى تيسير سبول"، مجلة كلية اللغات والترجمة،  دانشگاه الأزهر، مصر، صص110-135، شماره 42، سنة 2007م که در وبسایت صاحب این مقاله به رابط زیر موجود است:
- عبد الأحد، نويل: ترجمة رباعيات الخيام، چاپ اول، منشورات مطبعة الحياة، دمشق، 1958م.
-عزوز، محمد:" الأديب نويل عبد الاحد في ذكرى وفاته" به رابط زیر:
- نیا، ناصر محسن، " خیام پژوهشی با تکیه بر جهان معاصر عرب"، به رابط زیر است:


ليست هناك تعليقات:

الربابعة يترجم كتابين من الأدب الفارسي المعاصر خبر صدور كتاب أنطولوجيا الرواية الفارسية المعاصرة  وكتاب مراحل  الشعر   الفارسي على موقع جامع...