السبت، 7 سبتمبر 2013

جهود عيسى الناعوري في الدراسات الخياميّة (باللغة الفارسية)

تلاش هاى عيسى الناعورى در قلمرو خيام شناسى
مجلة الدراسات الشرقية (نسخة) أنقرة، صص169- 186، العدد 36، المجلد الأول 2013م

چکیده
عيسى ابراهيم الدبابنه (1985– 1918م) متخلص به الناعورى يكى از اديبان، محققان، نخبگان وروشنفكران اردنى است. وى ناقد، رمان نويس، شاعر، ومترجمى است كه از شهرت فراوانى در محافل فرهنگى وادبى جهان عرب برخوردار است. الناعورى آثار زياد وجالب توجهى از خود به يادگار گذاشته است كه دربرگيرنده بيش از شصت كتاب است وبرخى از آن ها به زبان انگليسى وايتاليايى به رشته نگارش درآمده است؛ همچنين آثار متعددی از وى شامل شعر، داستان وسخنرانى ها به زبان هاى: انگليسى، فرانسوى، اسپانيايى، ايتاليايى، روسى، رومانيايى ومجارى ترجمه شده است.
الناعورى دومين شخصيت اردنى بعد از شاعر بزرگ اردن، عرار بود كه به ادبيات شيرين فارسى توجه واهتمام مى ورزيد. او درسال 1954م گــزيده اى از ربــاعيات خيـام را از زبان ايتاليايى به زبـان عربى بـرگرداند وآن را در مجله «الاديب» لبنان منتشر کرد؛ همچنين وی ترجمه "عرار" را از حالت نسخه خطى ودست نوشته بيرون آورده، آن را با تحقيق ومقدمه اى مفصل آماده چاپ كرد؛ اما به دلايلى مختلف از جمله اوضاع سياسى، ترجمه "عرار" با تحقيق و مقدمة الناعورى روانه بازار نشر نشد وبه مجموعه هاى ويژه كتابخانه دانشگاه اردن سپرده شده است. باری نگارنده در اين مقاله به بحث وبررسی تلاش های این ادیب اردنی در قلمرو خیام شناسی ورباعیات وی پرداخته، وسعی کرده است تا این کوشش ها را تحت الشعاع قرار دهد واميد آن می رود كه اين تلاش ها روشن شود وهرچه بيشتر مورد استفاده علاقه مندان ومحققان وپژوهندگان قرار بگيرد.
_________________

             Esa Al-Na’ouri’s Efforts in Highlighting Al-Khayyam

Abstract

Esa Ibrahim Al-Dababneh (1918-1985), known as Al-Na’ouri, is one of the enlightened Jordanian literary writers and researchers, as he was a critic, a novel-wright, a poet, and a translator, having a renowned reputation at the cultural and literary scenes across the Arab world. Al-Na’ouri left a massive and a milestone legacy that perpetuated his name. Such a legacy includes the authoring of more than sixty books, some of them in English and some in Italy. Many of his works in poetry and short story, as well as, some of his letters were translated into English, French, Italian, Russian, Roman and Hungarian languages.

As a Jordanian prominent figure, Al-Na’ouri occupies the second place right after the great poet of Jordan, “Araar”. He took a lot of interest in the Persian literature, as he translated a selection of “Ruba’yyat Al-Khayyam” from Italian into Arabic, and he got them published in the Lebanese journal “Al-Adeeb” in 1954. Besides, Al-Na’ouri revised Araar’s translated manuscript of “Ruba’yyat Al-Khayyam”, he prefaced it, and he prepared it for publication. However, he could not publish the manuscript for a variety of reasons, among of which is the political situation, and,  as a result, he deposited it in the “Special Collections” at the library of The University of Jordan. In a nutshell, this study will explore the efforts this Jordanian literary writer exerted in highlighting Al-Khayyam and his Ruba’yyat poetry, and by shedding light on these efforts, it is hoped that this study will be useful to researchers, specialists, and those interested in this area of concentration.
___________________  

İSA EN NAURİNİN KHAYYAM ALANINDAKİ ÇALIŞMALARI

Özet

     En Nauri lakablı İsa İbrahim Ed Debabne (m.1918_1985) Ürdünün edebiyatçı araştırmacı ve aydınlarından bir tanesidir.Eleştirmen roman yazarı şair ve mütercim olan En Nauri arab kültür ve edebiyyat dünyasında büyük bir şöhrete sahibdir.Kendisinden geriye çok sayıda ve ilgi çekici eser bırakmış olan En Nauri altmıştan fazla kitaba sahibdir ve onların bazıları ingilizce ve italyancaya tercüme edilmiştir.Aynı şekilde şiir hikaye ve konuşmalarından bir çoğuda ingilizce fransızca ispanyolca italyanca rusça romanca ve macarcaya tercüme edilmiştir.
    En Nauri Ürdünün büyük şairi Arardan sonra Fars Edebiyyatına ilgi gösterip önem veren ikinci şahsiyetidir.O miladi 1954 yılında Khayyam Rubailerinden Seçmeleri italyancadan arabcaya tercüme etmiş ve onu Lübnanın “El Edib” dergisinde yayınlamıştır.Aynı zamanda el yazması Arar tercümesini kaleme alıp ona geniş bir araştırma ve mukaddime ekleyerek yayına hazırlamış ancak çeşitli siyasi nedenlerden dolayı En Nauri mukaddime ve araştırmalı Arar tercümesi yayın dünyasına çıkamamış ve Ürdün Üniversitesi Kütüphanesinin özel bölümüne havale edilmiştir.
     Bu makalede yazar bu Ürdünlü edebiyatçının Khayyam ve Rubaileri alanındaki çalışmalarını araştırmayı hedeflemiş ve bu çalışmaları mercek altına almaya uğraşmıştır.Bu çabaların aydınlatıcı olması ve ilgili ve araştırmacıların daha fazla istifadesine sunulması ümit edilir.

____________

در آمد
      عیسی الناعورى از ادبا ومنتقدان برجسته اى كه در غنى سازى حركت ادبى ودگرديسى آن در اردن وجهان عرب به طور كلى پرداخته؛ وی دومين شخصيت اردنى بود که بعد از شاعر بزرگ اردن "عرار" به حکیم عمر خیام ورباعیات وی توجه واهتمام مى ورزيد. او در سال 1954م گــزيده اى از ربــاعيات خيـام را از روى زبان ايتاليايى به زبـان عربى بـرگرداند وآن را در مجله "الاديب" لبنان زیر عنوان" رباعیات جدید عمر خیام" منتشر ساخته است، همچنین به تحقيق نسخه خطى ترجمه "عرار" از رباعيات خيام ونوشتن مقدمه اى براى آن پرداخته. وی در لابلای هاى مقدمه مذکور به تحليل وبررسى نزديكى روحى ميان شاعر بزرگ اردن وحكيم نيشابور پرداخته، آنگاه سعى كرد نخستين ترجمه عربى از رباعيات خيام را که در دهه هفتاد قرن گذشته توسط شاعر بزرگ اردن "عرار" در سال های 1922 و1925م صورت گرفته، به چاپ رسانده وآن را به صورت كتابی در بياورد؛ عنوان اين ترجمه به اين صورت در آمده است: رباعيات عمر خيام، ترجمه مرحوم مصطفى وهبى التل، ‌شاعر اردن، با مقدمه وتحقيق عيسى الناعورى است.(1)
  روى هم رفته، مى توان گفت كه الناعورى اولین فرهيخته عرب بود كه سعى كرده نخستين ترجمه عربى از رباعيات خيام به چاپ رسانده وآن را به صورت كتابی در بياورد، اما به دلايلى مختلف از جمله آن اوضاع سياسى، ترجمه "عرار" با تحقيق ومقدمه اى الناعورى روانه بازار نشر نشد وبه مجموعه هاى ويژه اى كتابخانه دانشگاه اردن سپرده شده است، به هر حال نقش الناعورى را در غنى سازى نهضت ترجمه هاى رباعيات خيام به زبان عربى كه به بيشتر از هشتاد ترجمه رسيده(2)، وشناساندن آن در جهان عرب نمى توان ناديده گرفت؛ بلکه وی نقش خویش را در این زمینه به نحو احسن ایفا کرده است. از این رهگذر مقاله كنونى، نقش این ادیب اردنی را در غنی سازی خیام شناسی وپدیده خیامی، نهضت ترجمه های رباعیات خیام در ادبیات عربی، وشناساندن هر دوی آن در جهان عرب مورد بحث وارزیابی قرار داده است.

      زندگی وآثار الناعوری

     عيسی الناعوری در سال 1918م در روستای "ناعور" که نزديک پايتخت اردن قرار دارد، پا به عرصه هستی نهاد ونام وشهرتش را از اين روستا اخذ کرد، تحصيلات مقدماتی اش را در زادگاه خويش به پايان رساند؛ اما مرحله آموزش دبيری را در دانشکده"البطريرکيه اللاتينيه" در بيت المقدس با موفقيت گذراند وموفق به دستيابی به مدرک ديپلم گرديد، سپس به تدریس زبان عربی در مدرسه های اردن پرداخته وتوانسته نقش خود را مدت پانزده سال به نحو احسن ادا کند، همچنين سال های طولانی به عنوان کارمند وزارت آموزش وپرورش در عمان مشغول به کار بود.
    اديب فرهيخته اردنى در سال 1952م مجله " القلم الجديد" را تأسيس نمود که اين مجله ادبی شهرت خوبی پيدا کرده ودر سال های 1952- 1953م منتشر می شد. دانشگاه پالير موی ايتاليا در سال 1976 مدرک دکتری افتخاری ادبيات را به الناعوری اعطا کرد. اين مدرک به عنوان احترام وقدردانی از خدمات ارزشمند وی در زمينه ادبيات بود. همچنين درخور ذکر است که او پرنده دو جايزه از ايتاليا شد وچند مدال ونشان را از تونس، ايتاليا، واردن به ارمغان اورد .
    شايان ذكر است که الناعوری علاوه بر زبان مادرى به زبان هاى انگليسى و‌ايتاليايى مسلط بود؛ او مى توانست به اين زبان ها بنويسد، صحبت وسخنرانى كند ونيز آشنايى خوبى با زبان هاى فرانسوى واسپانيايى داشت. وى همچنان آثارى از اين دو زبان ترجمه كرده است. علاوه بر آن  يادآوری می کنم که اين اديب فرهيخته اردن از کشورهای عربی، اروپايی وايالات متحده امريکايی در آن دوران ديدن می کرد وبه ايراد سخنرانی به زبان های عربی، انکليسی وايتاليايی می پرداخت.
    عيسی الناعوری در سال 1985م دبير کلى فرهنگستان اردن را بر عهده داشت؛ وی در اين سال به قصد شرکت در جشنی که به مناسبت بيست وپنجمين سالگرد تأسيس مجله "الفکر" بر پا شده بود، به تونس مسافرت کرد، ودر همان آنجا روز جمعه 4/10/1985م دار فانی را وداع گفت وپيکر وی به پايتخت اردن منتقل وبه خاک سپرده شده است.(3)   
       الناعورى آثار زياد وجالب توجهى از خود به يادگار گذاشته است كه دربرگيرنده بيش از شصت كتاب است وبرخى از آنها به زبان انگليسى وايتاليايى به رشته نگارش درآمده. همچنين آثارى متعدد وى از شعر، داستان وسخنرانى ها به زبان هاى: انگليسى، فرانسوى، اسپانيايى، ايتاليايى، روسى، رومانيايى ومجارى ترجمه شده است.(4)
   مجموعه آثاری که از عيسی الناعوری بازمانده در برگيرنده شعر، داستان کوتاه، رمان، نقد ادبی، پژوهش ها، شرح زندکی ها وترجمه های متنوع وگوناگونی از ادبيات است؛ ليکن بيشتر آثار وی  پژوهش های ادبی ونقدی است که  مشهورترين آن ها کتابی است با عنوان "ادب المهجر" که تا به حال چندين بار تجديد چاپ گرديده است. همچنين یادآوری می شود که از ميان آثار وی دو مجموعه شعری با عنوان" ترانه های من" و" ای برادر من انسان" به چشم می خورد که در بردارنده اشعاری به سبک کلاسیک وشعر آزاد است.
الناعوری ورباعيات خيام
         همان طور كه از شرح زندگی الناعوری بر می آيد، او هم روزگار شاعر بزرگ اردن "عرار" (1949-1889م) بوده که قبل از وی  گزيده ای از رباعيات خيام از روى زبان مادرى به عربى برگرداند. اين  دو اديب باهم آشنا بوده اند؛ زيرا هر دوى آن از چهره های برجسته واز فرهيختگان واديبان اردن بوده اند که در سمينارهای مختلف شرکت می کردند ودر تالارهاى ادبى به ايراد سخن مى پرداختند. علاوه بر اين عرار حاکم منطقه"السلط" بود که زادگاه الناعوری در اين شهرستان قرار دارد؛ همچنين شاعر بزرگ اردن شهرت زيادی داشت واز نزديکان دربار پادشاه وقت ملک اردن عبدالله اول بود. روى هم رفته در مورد آشنايی عيسی الناعوری با "عرار" هيچ  شک وترديدی وجود ندارد. اما مسأله مهم اين است که آيا الناعوری قبل از اين كه به ترجمه گزیده ای از رباعيات اقدام کند، با خدمات ارزشمند "عرار" به زبان وادبيات فارسی به ويژه ترجمه گزيده ای از رباعيات خيام خبر داشته؟ آيا ترجمه شاعر بزرگ اردن به عنوان انگيزه ای برای الناعوری شده بود تا سهم  ونقش خويش را در خدمت به زبان وادبيات فارسی ايفا کند، نام خود را در ليست اردنيانی که به اين زبان شيرين عنايت واهتمام ورزيدند وگزيده ای از رباعيات خيام را برگرداند، ثبت کند؟
   در حقيقت، گواهی بر اين مدعا در دسترسی نيست؛ اما نگارنده معتقد است که الناعوری از خدمات ارزشمند وجالب توجه "عرار" به زبان وادبيات فارسی آگاهی داشته، يا حد اقل خبری از اين خدمات ارزشمند به سمع وی رسيده بود؛ به همین سبب به رباعيات روی آورده وگزيده ای از آن به زبان عربی برگردانده است، به هر حال باید در ذهن داشته باشيم که ترجمه الناعوری در سال 1954م صورت گرفته، در حالی که ترجمه "عرار" در اواخر دهه هفتاد قرن گذشته به دست وی رسيده و به تحقيق نسخه خطی  ونوشتن مقدمه برای آن پرداخته بود.
  شاعر بزرگ اردن "عرار" نخستين اردنی است که به خدمتگزاری زبان شيرِين فارسی روی آورد وگزیده ای  شامل 169رباعی از رباعيات خيام را از روی زبان فارسی در سال های 1922 و1925م به زبان عربی برگرداند. مهم ترین ويژگی های این ترجمه این است که  نخستین ترجمه عربی است که مستقیماً از روی زبان مادری صورت گرفته وهمچنین نخستین ترجمه اردنی است؛(5) اما دومین ترجمه اردنی از ترجمه  گزیده ای از رباعیات خیام را ادیب فرهیخته اردن، عیسی الناعوری در سال 1954م انجام داده است. شایان ذکر است که نویل عبد الاحد سومین شخصیت اردنی است که توانست  گزیده ای از رباعیات خیام را شامل 75 رباعی از روی ترجمه ادوارد فیتزجرالد، به عربی ترجمه کند. تیسیر سبول چهارمین شخصیت اردنی است که تحت تأثیر خیام قرار گرفته وگزیده ای از رباعیات وی را كه در شامل 29 رباعی در سال 1970م از روی زبان انگلیسی به عربی برگردانده است.(6)
    شاید خواننده ای که با خدمات ارزشمند وپر فایده شاعر بزرگ اردن "عرار" در زمینه خیام شناسی ورباعیات وی آشنا باشد، انتظار داشته باشد که نگارنده به ذکر جزئيات خدمات عیسی الناعوری به زبان وادبیات فارسی بپردازد، وبه داستان عشق دیگری مانند داستان عشق عرار به خیام که در چهارده سالگی شاعر شروع شده بود، وبه چندین اثر ونوشته علاوه بر ترجمه گزیده ای  از رباعیات خیام، سخن به میان بیاورد. اما جای تأسف است که تحقق حاضر در بررسی تلاش های عیسی الناعوری در زمینه خیام شناسی نمی تواند به انتظارات خواننده جوابی مثبت بدهد، ومصداق این مسأله شعر شاعر بزرگ عرب، متنبی است که می گوید:
 ما کل ما یتمنی المرء یدرکه
                       تجري الریاح بما لا تشتهي السفن
       شاید شکفت انگیز باشد اگر بگوییم  تلاش های این ادیب فرهیخته اردن در قلمرو خیام شناسی به ترجمه هشت رباعی از رباعیات خیام است که از روی زبان ایتالیایی به زبان عربی برگردانده شده، وتحقیق نسخه خطی ترجمه "عرار" از رباعیات خیام ونوشتن مقدمه ای طولانی برای آن منحصر است.
        الناعوری در سال 1954م هشت رباعی را از روی زبان ایتالیایی به عربی برگرداند؛ این رباعیات که به زبان ایتالیایی بود، در حقیقت از روی برگردان انگلیسی آن ترجمه شده ودر مجله"الادیب" لبنان زیر عنوان"رباعیات جدید عمر خیام" منتشر شد.(7)  
      عیسی الناعوری ترجمه خود را با مقدمه با این مضمون آغاز کرد:" این هشت رباعی کشف تازه از عمر خیام است که به کوشش آرتور جان آربری خاورشناس انگلیسی واستاد دانشگاه کمبریج، در سال1949 به چاپ رسیده. آربری این رباعیات را از نسخه خطی قدیمی که یکی از هواداران جمع آوری کتب با نام "تشستر بیتی" در اختیار داشته، برگرفته است. این نسخه خطی را که شامل 172 رباعی است، در شهر نیشابور زادگاه خیام، مردی به نام محمد قوام شیرازی  در سال 658هجری (1259-1260م) یعنی یک سده بعد از  درگذشت خیام به رشته تحریر در آورده است؛ مجله ایتالیایی "خاور مدرن" که آموزشگاه شرق در رم منتشر می کرد، در شماره اردیبهشت ماه 1954م خود، مطلبی با عنوان" خاورشناس آربری به دو نسخه خطی از رباعیات خیام دست یافته است" ضمن نقد وحاشیه نویسی بر مجموعه ای که آربری آن را منتشر کرده است؛ این مقاله انتقادی را خاورشناس ایتالیایی الکساندر باوزنی(8)  نوشته است، وی این هشت رباعی جدید را به زبان ایتالیایی برگردانده وگفته: "این هشت رباعی قبل از اکتشاف آربری کاملاً ناشناخته بود، وما آن ها را از ترجمه ایتالیایی به زبان عربی ترجمه می کنیم."(9) 
    در حقیقت این هشت رباعی مجهول وناشناخته نبوده؛ "بلکه نیمی از این رباعیات در ترجمه احمد صافی النجفی واحمد حامد الصراف که در سال 1931م برای نخستین بار منتشر شده، موجود است؛ رباعیات شماره 4، 6 و8 عین رباعیات شماره 176، 10 و157 به ترتیب در ترجمه الصراف است، ورباعی شماره5 عین رباعی 303 در ترجمه النجفی است"(10) در حالی که ترجمه الصراف در چاپی که به آن ارجاع شده در برگیرنده 153رباعی است (11) هچنین رباعی شماره 6 عین رباعی شماره 10 نیست. رباعی شماره 10 که به آن اشاره شده چنین است:
       لیس من الحكمة أن يبهض المرء نفسه بالهموم والآلام
       فما يمكن أن يطلب المرء من الأقدار غير نصيبه الخاص
       وما سطّر لك في لوحة الأقدار قبل ابتداء الزمان
       هو وحده نصيبك بغير نقص أو زيادة.(12)
   واصل اين رباعى به زبان فارسى چنین است:
                از رفته قلم هیچ دگرگون نشود
                واز خوردن غم بجز جگر خون نشود
                گر در همه عمر خویش خونابه خوری
                 یک ذره از آنچه هست افزون نشود.(13)
 وترجمه احمد صافی النجفی از این رباعی که زیر شماره 303 آمده، به شرح زیر است:                  
                          إنّ القضاء لأمر لا يردّ وما
                          نصيب ذي الهم إلاً السقم والألم
                         أن تقض عمرك مهموم الفؤاد فلن
                        تزيد شيئاً على ما خطّه القلم.(14)    
     واضح است كه توجه واهتمام عيسى الناعورى به اين هشت رباعى ضمن عنایت وی به زبان ایتالیایی وآثار ادبیات جهانی بود، همچنین ادعای خاورشناس ایتالیایی الکساندر باوزنی که هشت رباعی قبل از اکتشاف آربری به طور کامل مجهول بوده، انگیزه ای برای ادیب ما شده تا این هشت رباعی را به زبان عربی ترجمه کند.
      همان گونه که اشاره شد تلاش های این سخنور اردنی در زمينه خيام شناسى  ورباعيات وى منحصر به تحقيق نسخه خطى ترجمه "عرار" از رباعيات خيام ونوشتن مقدمه اى براى آن وهمچنین ترجمه گزیده ای از رباعیات خیام از روی زبان ایتالیایی بوده. ترجمه این ادیب فرهیخته چند پرسش در ذهن بر می انگیزد واین سؤال ها به شرح زیر است: آیا ترجمه الناعوری از دقت واستواری برخوردار است؟ آیا ترجمه وی از اصل فارسی تبعیت کرده؟ چقدر به آن نزدیک بوده یا از آن فاصله  گرفته؟ آیا ترجمه او اصل ایتالیایی را رعایت کرده؟ پیشاپیش این پرسش ها را در ذهن داشته باشیم، وبگذریم نگاهی به ترجمه الناعوری بیافکنیم تا ببینیم ترجمه وی چگونه است ودر چه سطحی قرار دارد.
     در نخستین نگاهی  به ترجمه الناعوری می بینیم که ترجمه وی -علی رغم این که شاعر بود-  ترجمه ای منظوم نیست؛ بلکه ترجمه ای منثور است، به عنوان مثال رباعی شماره چهار چنین آمده است:
        سعید هو ذلك الذي يحيا في العالم حراً
       حراً راضياً دائماً بما وهبه الله
       والذي يستطيع أن ينتزع من نفحة الحياة هذه نفعاً وغبطةً
     فيحيا للحرية السعيدة والحب الساذج والخمرة الصافية.(15)
 كه ترجمه اين رباعى است:
                       خوش آنکه در این زمانه آزاده بزیست
                        خرسند به هر چیز خدا داده بزیست
                        وین یکدم عمر را غنیمت بشمرد
                      آزاده وبا ساده وبا باده بزیست.(16)
وهمچنین نگاهی می اندازیم به رباعی شماره هشت از ترجمه این ادیب:                            
                 أنت الخالق وهكذا قد خلقتني
                 مجنوناً بحب الخمر والأغاني الحلوة
                وما دمت قد كونتني كذلك قبل ابتداء الزمان
                فلأي علة إذن ستزج بي في الجحيم؟(17)
که ترجمه این رباعی است:
                            خالق تویی ومرا چنان ساخته ای
                            هستم به می وترانه دلباخته ای
                            چون روز اول مرا چنین ساخته ای
                            از بهر چه دوزخم انداخته ای.(18)
وسایر رباعیاتی که الناعوری آن ها در مجله " الأدیب" لبنان منتشر کرد به شرح زیر است:
إلى متى يظل جبينك منغصاً بالأفكار الحزينة؟ 
ولم يحدث قط أن استطاع أحد أن يهتدي بالحزن إلى طريق القرية
 إنّ حياتي وحياتك خارجتان عن مقدرتنا
  فالق اتكالك على الأقدار، فذلك خير للإنسان العاقل.
               ****************************
               لقد كنّا ماءً مخزوناً في الأصلاب
             ولكنّ نار الشهوة جاءت بنا خلقاً جديداً إلى الدنيا
             وستحمل الرياح غداً ذرّات غبارنا بعيداً                       فلنقض بالشراب هاتین البرهتین اللتین نحیاهما.
        ***************************
   نحن نعیش بین الخمور والصواحب، وأنتم فی الأديرة والمعابد
    نحن أهل الجحيم وأنتم أبناء الفردوس
    لكن ما ذنبنا في هذا منذ ابتداء الزمان؟
      فهکذا رسمنا الرسام على لوحة الأقدار!
                  **************************
                    لو استطاعت يدي أن تصل إلى دفتر الأقدار
                   لأعدت کتابته من جديد حسب رغائبي
                   فنفيت الآلام كلها من العالم
                   ورفعت رأسي سروراً حتى يلامس السماء.
                ***********************
                 اشرب الخمرة فهي التي تجعلك تنسى نفسك
                 وهي التي تملأ بالدم قلب عدوك الخبيث
                وما الذي يمكنك أن تجنيه من الزهد.
       غیر أن تفجع قلبك بالتفكير في النهاية المحتومة لكل شيء؟ (19)
    در وهله اول، چنین به ذهن مى رسد که ترجمه عیسی الناعوری از اصل فارسی دور شده است وترجمه وی با آصل آن خیلی فاصله دارد؛ زیرا او با زبان فارسی هیچ آشنایی نداشته وبرگردان وی از روی زبان ایتالیایی صورت گرفته؛ علاوه بر آن  خود رباعیات در زبان ایتالیایی، از روی زبان انگلیسی ترجمه شده بود.
     این مسأله به این معنی است که ترجمه عربی الناعوری از رباعیات خیام در سه مرحله صورت گرفته است؛ زیرا این ترجمه از روی ترجمه ایتالیایی انجام شده، در حالی که ترجمه ایتالیایی از روی ترجمه انگلیسی انجام شده، بنابرین این ترجمه چندین بار از متن اصلی رباعیات دور شده است؛ مرتبه اول دور شدن ترجمه انگلیسی است، مرتبه دوم دور شدن ترجمه ایتالیایی است ومرتبه سوم دور شدن ترجمه عربی که توسط ادیب فرهیخته اردن صورت گرفته، با در نظر گرفتن این نکته از یک سو وضرب المثل ایتالیایی که می گوید: "ترجمه نوع خیانت ومترجم خاین است" از سوی دیگر، پیش بینی می شود که ترجمه الناعوری که از اصل فارسی رباعیات خیام دور شده باشد؛ اما در نگاهی تحلیلی به این ترجمه با شگفتی برگردان این سخنور اردنی، اصل فارسی را رعایت کرده واز آن دور نشده، بلکه به آن نزدیک است، اين مسأله نشان دهنده تسلط مترجم بر زبان ایتالیایی است وبر دقت ومراعات اصل ترجمه را دلات مى كند.
    در حقیقت، اگر بدون اطلاع قبلی از ترجمه عیسی الناعوری، این ترجمه را بررسی کنیم، ارزیابی وداوری ما این خواهد بود که این ترجمه از زبان فارسی- ونه از زبان ایتالیایی- انجام شده است؛ زیرا این ترجمه به اصل فارسی آن نزدیک است. همچنین ترجمه از دقت، استحکام واستواری برخوردار وشایسته است که مورد بسندگی وستایش قرار بگیرد. ای کاش الناعوری مجموعه دیگری از رباعیات خیام را به زبان عربی برگردانده باشد وترجمه وی از رباعیات خیام منحصر به ترجمه هشت رباعی فقط نمانده است.
      واقعاً مسأله مهم در ترجمه الناعوری این است که نزدیکی آن با اصل فارسی رباعیات ومخصوصاً رباعی شماره چهار وهشت بسیار شگفت انگیز به نظر می رسد؛ چیزی که ما را در دایره شک وتردید می افکند این است که آیا الناعوری با زبان فارسی آشنایی داشته؟ آیا وی این رباعیات را در زبان اصلی آن خوانده؟ آیا وی در ترجمه خود از ترجمه های رباعیات به زبان های دیگر مانند عربی وانگلیسی که به آن ها مسلط بوده، کمک گرفته؟ روی هم رفته به احتمال زیاد وبدون اغراق وگزافه گویی، الناعوری به برخی از ترجمه های رباعیات خیام رجوع کرده واز آن ها در ترجمه خویش بهره برده است.
     در اینجا یادآوری می کنم که عیسی الناعوری به زبان های ایتالیایی وانگلیسی به طور کامل مسلط بوده، وبه احتمال زیاد، دقت، استواری ونزدیکی ترجمه وی با اصل فارسی متـأثر از تسلط وتبحر وی به زبان ایتالیایی بوده است؛ همچنین باید به دقتی که خاورشناس ایتالیایی اسکندر باوزنی، هنگام ترجمه رباعیات از فارسی به ایتالیایی داشته، اشاره کنیم که در موفقیت ترجمه الناعوری بسیار تأثیر گذاشته است.
       درخور ذکر است که ترجمه ادیب فرهیخته اردن از برخی ترجمه های عربی که از روی  زبان انگلیسی صورت گرفته مانند ترجمه احمد حامد الصراف از رباعی شماره چهار وهشت دقیق تر است؛ وقتی که به "مقایسه ترجمه الناعوری والصراف از این دو رباعی به دقت والتزام الناعوری به اصل رباعیات پی می بریم، علی رغم این که وی از ایتالیایی ترجمه کرده است."(20) از اینجا می توان به دقتی که الکساندر باوزنی به اصل این رباعیات داشته پی برد. همان که ترجمه این هشت رباعی را با مراعات اصل آن وموفقیت به انجام رسانید.
   الناعورى وترجمه عرار از رباعيات خيام 
بی گمان الناعورى نخستين فرهيخته عرب بود كه سعى مى كرد ترجمه عرار از رباعيات خيام را در دهه هفتاد قرن گذشته به چاپ رسانده، آن را به صورت كتابى دربياورد، اما به دلايلى مختلف، از جمله اوضاع سياسى، ترجمه "عرار" با تحقيق ومقدمه الناعورى روانه بازار نشر نشد وبه مجموعه هاى ويژه  كتابخانه دانشگاه اردن سپرده شده است. به هر حال نقش الناعورى را در غنى سازى ترجمه "عرار" در گفتمان نقد معاصر عرب، شناساندن و به چاپ رساندن آن نمى توان ناديده گرفت؛ زيرا او اين رباعيات را از حالت نسخه خطى ودست نوشته اى "عرار" بيرون آورده، آن را با تحقيق ومقدمه اى مفصل آماده چاپ كرد. اما جاى تأسف است كه برخی منتقدان واستادان، درباره خدمات وكوشش هاى الناعورى در روند به چاپ رساندن ترجمه "عرار" اهمال وغفلت کرده اند.
به هر حال دكتر زياد الزعبى نخستين منتقدى بود كه به ترجمه "عرار" با مقدمه اى وتحقيق شادروان الناعورى اشاره كرده وبه بيان اهميت آن پرداخته است؛ وی در مقاله اى  مورخ 30/5/ 1980م بر اهميت ترجمه "عرار" از رباعيات خيام وضرورت چاپ آن تأكيد كرد. او به مقدمه اى الناعورى اشاره ورزیده وبرخى ملاحظات عميق وارزنده اى درباره آن بيان نموده است. سپس به ارزيابى اين مقدمه پرداخته وبه اين نتيجه رسيده كه اين مقدمه در بعضی قسمت ها ناقص است وبه توضيحات ديگرى نياز دارد.(21)
با كمال اطمينان مى توان گفت كه بازتاب وانعكاس ترجمه "عرار" در گفتمان نقدى معاصر عرب توسط الناعورى انكار ناپذير است. وى این ترجمه را به محافل نقد ادبی معاصر عرب شناساند وتوانست با تحقيق ترجمه "عرار" تحولات تازه اى  در روند پديده اى  اين ترجمه در گفتمان نقد ايجاد كند. او گام مهمى در اين زمينه برداشته وروح  تازه اى به روند دگرديسى اين نهضت دميده است. بدون شک  مقدمه  الناعورى بر ترجمه "عرار" به دلايل مختلف از جمله آن اهميت تاريخى برخوردار است؛ زيرا اين  مقدمه  توسط يكى از ادباى  برجسته ومنتقدان مشهور در جهان عرب نوشته شده است ومهمتر  اين كه نخستين پيشگفتار بر ترجمه "عرار" بود كه صاحبش قصد داشته ترجمه شاعر بزرگ اردن از رباعيات خيام را به چاپ برساند وبه خوانندگان عرب زبان  به ارمغان بیاورد.(22) در حقيقت، دلايلى در دست داريم كه بر اين ادعا صحت مى گذرد. ازجمله آن دلايل، ‌اين است كه الناعورى مقدمه اين كتاب را به رشته تحرير در آورده كه اين پيشگفتار به عنوان " مقدمه كتاب " آمده است. همچنين الناعورى در آخرين اين مقدمه چنين مى گويد:‌" اين ترجمه التل از رباعيات خيام است ومن هم اكنون خوشحالم كه آن را به خوانندگان تقديم مى كنم "(23)  علاوه بر آن وی در رهگذر اين  مقدمه چنين لب به سخن مى گشايد: "... اين رباعيات  از آن وقت (1925م) مجالی نيافت به صورت كتابى در بياد تا اين كه سعيد التل- فرزند عرار- تلاش كرد غبار اهمال طولانى از آن بر طرف نموده وآن را به چاپ برساند وجاى خود را  در ميان ترجمه هاى متعدد در كتابخانه عربى پر كند."(24) روشن است كه  الناعورى در لابلاى اين مقدمه از اين ترجمه به عنوان كتاب ياد مى كند.
اين ادیب اردنی عقيده او را درباره آيين ترجمه"عرار" بيان نموده وچنين به ايـراد سخن پرداخته است: "من اعتقاد دارم كه ترجمه منظوم ( نظم به نظم ) هرچه احتياط مترجم باشد، از دقت وامانت برخوردار نخواهد بود؛ همچنين معتقدم كه ترجمه توسط زبان ديگر، فاصله زيادى را ميان اصل وترجمه به وجود مى آورد؛ به عنوان مثال شايد ترجمه اى كه  از روى  زبان انگليسى انجام شود، زيبا باشد؛ اما آن ترجمه مطابق اصل نخواهد بود؛ زيرا ترجمه منظوم از زبانى به زبان  ديگر، ميان اصل وترجمه فاصله ای مى اندازد. پس اگر بر آن،  ترجمه ديگرى اضافه گردد، ‌حتما ً اين  ترجمه دو مرتبه از اصل دور مى شود؛ بنابراين من به ترجمه البستانى اعتماد ندارم؛ على رغم اين كه "عرار" چند بار براى من تأكيد كرد كه ترجمه او از حيث صدق وامانت از بهترين  ترجمه هاست؛ در حالى كه اعتماد من به ترجمه هاى  احمد صافى النجفى، ‌ابراهيم العريض واحمد رامى كه مستقيماً از روى زبان فارسى انجام گرفته اند،  بيشتر است؛ اما اطمينان من وقتى كه مترجم از نثر استفاده مى كند، بيشتر مى گردد، ؛ زيرا قدرت نثر در نگهداشتن متن اصل، ‌روحيه آن معانى، و اسلوب آن از لحاظ  دقت وامانت بيشتر وبهتر است."(25)
اين نويسنده بعد از مقدمه بالا به داورى وقضاوت خويش در باره ترجمه "عرار" مى پردازد وچنين به ایراد سخن مى پردازد :" وقتى كه به مطالعه ترجمه  نثرى "عرار" از رباعيات خيام  روى آوردم، آن را با تعدادى  ديگر از ترجمه هاى منظوم مقايسه نموده، احساس كرده ام  كه من به خيام و رباعيات وى از ترجمه هاى ديگر نزديک ترم؛ زيرا التل با ياری زبان تركى- كه به زبان فارسى نزديک است - ‌رباعيات را از روی اصل فارسی ترجمه كرده است "(26)
الناعورى  درلابه لای هاى مقدمه خويش، به تحليل وبررسى نزديكى روحى ميان شاعر بزرگ اردن وحكيم نيشابور پرداخته، ‌از اين نزديكى وقرابت روحى به چنين نتيجه رسيده است:"در اعتقاد من، "عرار" نزديک ترين مترجم رباعيات به روح خيام. نه فقط از لحاظ ترجمه وعبارت؛ بلكه از لحاظ تكوين روانى وطبيعت آن نيز بـود."(27) 
 نتیجه   
       در پایان این مقاله، نکته اى كه لازم مى بينم در اينجا يا آورى كنم، این است که تلاش هاى  اين اديب اردنی در قلمرو خیام شناسی ورباعیات وی آشكار است. بى گمان، اين سخنور از ادباى برجسته اردن است كه در قلمرو خيام شناسى ورباعيات وى وگسترش آن در جهان عرب نقش ارزشمندى بر عهده داشته؛ لذا با كمال اطمئنان مى توان گفت که الناعورى این چهره برجسته ادبی اردن، با سرمایه دانش فراوان خویش وبا بهره گیری از زبان های عربی، انگلیسی وایتالیایی – چون دیگر فرهنگ دوستان بزرگ اردنی – گامى در راه شناخت حکیم عمر خیام ورباعیات وی وگسترش زبان وادبیات فارسی نهاده، وبالآخره نام خود را در زمره میراث داران اندیشه وتمدن بشری جاودانه کرده است.

 پی نوشته ها
 (1)  نگاه کنید: مقدمه رباعيات عمر الخيام، ترجمة المرحوم مصطفى وهبي التل، تقديم ومراجعة عيسى الناعوري.
 (2) نگاه کنید: خيام در ادبيات معاصر عرب، بسام علی ربابعه، مجله "هستى" طهران، شماره 17، بهار1383ه. همچنین نگاه کنید این مقاله در وبسایت الدكتور بسام ربابعة بر رابط زیر:
(3) نگاه کنیدالحركة الشعرية في الضفة الشرقية من المملكة الأردنية الهاشمية، عيسى الناعوري، ‌ص 83 .
(4)  نگاه کنید: منبع پیشین.
(5) نگاه کنید: رباعیات عمر خیام، ترجمه مصطفی وهبی التل (عرار) تحقیق الدکتور یوسف بکار، ص 6 و7.
(6) نگاه کنید مقاله:" تأثير انديشه هاى خيام بر شاعر اردنی تيسير سبول" دكتر بسام على ربابعه، مجله دانشکده زبان ها وترجمه، دانشگاه ازهر، قاهره، شماره 42، يوليو 2007م، صص 109 – 135. ونگاه کنید این مقاله در وبسایت الدكتور بسام ربابعة بر رابط زیر:
 (7) نگاه کنید: رباعيات جديدة لعمر الخيام، عيسى الناعوري، ‌مجله الأديب، شماره يوليو(تموز) 1954 صص21-22. والترجمات العربية لرباعيات الخيام، دکتور يوسف بكار، صص 305-308 .
( 8)Alessandro Bausani 
 (9) نگاه کنید: رباعيات جديدة لعمر الخيام،عيسى الناعوري، ‌مجله الأديب، لبنان، شماره يوليو(تموز) 1954 صص21-22.
 (10) الترجمات العربية لرباعيات الخيام، الدکتور يوسف بكار، ص306.
 (11) نگاه کنید: عمر الخيام، أحمد حامد الصراف، ص 265.
 (12) رباعیات جديدة لعمر الخیام، عيسى الناعوري، مجلة الأديب، ص 21.
 (13) رباعيات عمر الخيام، تعريب أحمد الصافي النجفي، ص 110.
  (14) منبع پیشین.
   (15)  رباعیات جديدة لعمر الخیام، عيسى الناعوري، مجلة الأديب، ص 21.
  (16) رباعى نامه، احمد بهشتی شيرازى، ص 494.
  (17) رباعیات جديدة لعمر الخیام، عيسى الناعوري، مجلة الأديب، ص 21.
  (18) الترجمات العربية لرباعيات الخيام، الدكتور يوسف بكار، ص307.
  (19) رباعیات جديدة لعمر الخیام، عيسى الناعوري، مجلة الأديب، صص 21-22.
  (20) الترجمات العربية لرباعيات الخيام،الدكتور يوسف بكار، ص 308.
 (21)  نگاه کنید: «عرار دون ضجيج»، زياد الزعبي، روزنامه الرأي، اردن، 5/ 3/ 1980م, و عرار والخیام ترجمة الرباعیات ونصوص أخرى، تحقيق وتقديم الدكتور زياد الزعبی، ص 5 به بعد.
 (22) نگاه کنید مقدمه رباعيات عمر الخيام، ترجمة المرحوم مصطفى وهبي التل، تقديم ومراجعة عيسى الناعوري، وبراى اطلاعات بيشتر نگاه کنید: خيام در ادبيات معاصر اردن: با تكيه بر آثار شاعر بزرگ اردن" عرار" بسام علی ربابعه، ص 183به بعد.
(23) منبع پیشین، ص 18و7.
     (24) همان منبع، ص18.همچنین نگاه کنید مقاله "خاطره خيام" دكتر محمد علی اسلامی ندوشن وبسام علی ربابعه، مجله كتاب ماه (ادبيات وفلسفه)، صص38- 47، طهران، شماره 80 ، 2005م، ونگاه کنید این مقاله در وبسایت دكتر بسام ربابعة بر رابط زیر:
(25) همان منبع، صص 7 – 8. 
(26) همان منبع، ص 8.
(27) همان منبع ، ص 14.

فهرست منابع ومآخذ
1-  تأثير انديشه هاى خيام بر شاعر اردني تيسير سبول، دكتر بسام على ربابعه، مجله كلية اللغات والترجمة، جامعة الأزهر، القاهرة، شماره 42، يوليو 2007م، صص 109 – 135.
 2- الترجمات العربية لرباعيات الخيام دراسة نقدية، الدكتور يوسف بكار، منشورات مركز الوثائق والدراسات الإنسانية، جامعة قطر، الدوحة، 1988م.
3- الحركه الشعرية في الضفة الشرقية من المملكة الأردنية الهاشمية،عيسی الناعوري، عمان، 1980م .
4 – خيام در ادبيات معاصر اردن: با تكيه بر آثار شاعر بزرگ اردن" عرار"، بسام علی ربابعه، رساله دکتری، نسخه خطی، دانشگاه تهران، 1383 هـ.
   5- خيام در ادبيات معاصر عرب، بسام علی ربابعه، مجله "هستى" طهران، شماره 17، بهار1383ه.
  6-  "خاطره خيام" دكتر محمد علی اسلامی ندوشن وبسام علی ربابعه، مجله كتاب ماه (ادبيات وفلسفه)، صص38- 47، طهران، شماره 80 ، 2005م.
7  رباعيات عمر الخيام، تعريب أحمد الصافي النجفي، منشورات الأرومية، قم، ايران، دت
8 -  رباعيات جديدة لعمرالخيام ، ترجمة عيسى الناعوري، ‌مجلة الأديب، لبنان، شماره يوليو(تموز)  1954م.
9 - رباعیات عمر خیام، ترجمة مصطفی وهبی التل (عرار) تحقیق الدكتور یوسف بکار، الطبعة الثانية، مکتبة الرائد العلمية، عمان، 1999م.
10- رباعيات عمر الخيام ، ترجمة المرحوم مصطفي وهبي التل ، تقديم ومراجعة عيسى الناعوري ، كتاب خانه دانشگاه اردن، مجموعه ويژه ای، شماره (5511/891 م ،خ). 
11- رباعی نامه، احمد بهشتی شیرازی ، چاپ اول، انتشارات روزنه، طهران،1372هـ.
12 – عرار والخیام ترجمة الرباعیات ونصوص أخرى، تحقيق وتقديم الدكتور زياد الزعبی،الطبعة الأولى، المؤسسة العربية للنشر، بیروت، 2003م.

13- عمر الخیام: عصره سیرته، آدبه، حیاته، فلسفته، رباعیاته، تألیف وترجمة أحمد حامد الصراف، مطبعة دار السلام ، بغداد، 1931م.




ليست هناك تعليقات:

الربابعة يترجم كتابين من الأدب الفارسي المعاصر خبر صدور كتاب أنطولوجيا الرواية الفارسية المعاصرة  وكتاب مراحل  الشعر   الفارسي على موقع جامع...